calendar

15 03 2023

در سمینار روز جهانی مردم شناسی مطرح شد

گفتمان مردم شناسی ستایش تنوع فرهنگی و همبستگی ملی در ایران است

نشست بزرگداشت روز جهانی مردم‌شناسی با موضوع «جایگاه مردم شناسی ایران در جهان، مردم شناسی ایرانی و چشم انداز قرن شمسی جدید و میراث مردم شناسی در قرن شمسی گذشته» با حضور محمد میرشکرایی، مهرداد عربستانی، حسین میرزایی، سید احمد محیط طباطبایی، عباس قنبری عدیوی، سمیه کریمی، سید قاسم حسنی، حسین میرزایی،  شبان میرشکرایی و با دبیری علیرضا حسن زاده عضو هیئت علمی پژوهشکده مردم شناسی برگزار شد.


محمد میرشکرایی پیشکسوت و رییس سابق پژوهشکده مردم‌شناسی:

علم مردم شناسی در نهاد میراث فرهنگی وظیفه معرفی، حفظ،  و احیا فرهنگ ایرانی  را بر عهده دارد.

سخنرانی و پیام استاد محمد میرشکرایی از پیشکسوتان این رشته و رییس اسبق پژوهشکده مردم شناسی، از سوی پسر ایشان شبان میرشکرایی قرائت شد:

انسان فرهنگ را می سازد و دانش مردم شناسی انسان را از منظر فرهنگ مطالعه می کند. مردم شناسی رابطه انسان را با محیط زیست طبیعی و محیط زیست اجتماعی و نیز رابطه او با ابعاد فرامادی و آیینی و معنوی  به بحث می نهد. در این سه ضلع است که مردم شناسی، انسان را به موضوع مطالعه خود تبدیل می نماید. فرهنگ در این رابطه با سه ضلع یاد شده شکل می گیرد و انسان در این پهنه است که فرهنگ را خلق کرده و تداوم می‌بخشد. از این رو مردم شناسی به تحلیل عنصر زنده می پردازد و مردم عصر حاضر موضوع مطالعه آن هستند. تداوم تاریخی فرهنگ نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. آنچه در گذشته مهر پایان خورده از دایره مطالعات مردم شناسی خارج می شود و بیشتر در حوزه باستان‌شناسی و قوم‌باستان‌شناسی قرار دارد و در کنار این دو باید از مردم شناسی آینده نگر نیز سخن گفت. انقلاب مشروطه بر ظهور مردم شناسی تاثیر عمده و غیر قابل انکار داشته است. مردم شناسی ایرانی دانش نوپایی پیر است چرا نوپای پیر؟.نخست پیر نامدارمان حکیم بیرونی مردم شناسی را برای ما و جهانیان به یادگار نهاده و البته پیش از او،  بندهش دانشنامه سترگ فرهنگ ایرانی بوده است. سنگ نبشته های تخت جمشید و بیستون و دیگرها و دیگرها که همگی آکنده از آگاهی‌های تاریخی و فرهنگی است. نوپا از این جهت که معیارهای دانشی امروز را هم در درک فرهنگ مورد استفاده قرار می دهد و از نظریات و تجربیات مردم شناسان دیگر نقاظ جهان بهره می برد. نویسندگان  و شاعران بسیاری نیز به مردم شناسی روی آوردند و از آن در آثار خود سود جستند. در سال 1414 اولین موسسه مردم شناسی را فرهنگستان ایران در قالب موزه مردم شناسی بنا نهاد. سپس دانشگاه تهران رشته انسان شناسی را تاسیس نمود و در این میان باید از کارهای ارزشمند بنیاد فرهنگ ایران در زمینه مردم شناسی نیز باید یاد کرد. کار عظیم لغتنامه دهخدا، کار کوچه احمد شاملو و ... نیز از کارهای مهم در زمینه مردم شناسی و فرهنگ عامه بوده است. معرفی تاریخ مردم شناسی ایران بدون یادی از تک نگارهای آل احمد، آثار مردم شناختی صادق هدایت و آثار ادبی مهمی چون کلیدر و  جای خالی سلوچ دولت آبادی و سوشون سیمین دانشورناقص است. بعد از انقلاب، فعالیت های   مرکز مردم شناسی ایران را که در دهه چهل شروع شده بود، پژوهشکده مردم شناسی در سازمان میراث فرهنگی نمایندگی کرد و تداوم داد و  مسئولیت اصلی مطالعه میدانی و تحقیق مردم نگاری را بر عهده گرفت. هم نقش مهمی در پرورش نیروی انسانی داشت.

سید احمد محیط طباطبایی، رییس ایکوم:

مردم شناسی در برابر یکدست شدن تحمیلی فرهنگ ها در جهان ایستاد

سید احمد محیط طباطبایی رییس ایکوم (شورای بین‌المللی موزه‌ها)  در ایران در  این نشست گفت،روزهای فرهنگی در تقویم فرصتی برای یادآوری حقایق انسانی و فرهنگی است و توجه عمومی را به علل و ویژگی رخدادها جلب می‌کند. وی توضیح داد، مردم شناسی در برابر نظریه دهکده جهانی ایستاد و با مطالعات خود تفاوت های فرهنگی را ارزشمند معرفی نمود. تصویب کنوانسیون هایی چون کنوانیسون میراث ناملموس به مقدار زیاد مدیون مطالعات و گفتمان مردم شناسی در جهان است. مردم شناسی نشان داد که توسعه به معنی یکدست کردن و یکدست شدن فرهنگ نیست. پژوهشکده مردم شناسی هم در طی دوران فعالیت خود بدون هیچ ادعا و در کمال فروتنی به جمع آوری فرهنگ مردمی و عامه مردم ایران در سراسر کشورمان پرداخت. از این لحاظ می شود گفت که مجموعه کار گردآوری شده در این پژوهشکده کم نظیر است. وی اشاره داشت پژوهشکده مردم شناسی نوروز و ارزش های آن را به مردم ایران معرفی نمود و رییس اسبق این پژوهشکده مدیر پرونده ثبت جهانی نوروز بود که حال 12 کشور آن را به طور مشترک ثبت کرده اند. این روز از سوی سازمان ملل مظهر همگرایی و روز جهانی صلح نامیده شده است. چند سال پیش آقای شبان میرشکرایی در برنامه ای بین المللی سفره نوروز جمهوری آذربایجان و ارمنستان را در کنار هم قرار داد. این نشان می دهد که اگر مسائل سیاسی این دو کشور را در دوره ای در برابر هم قرار داده، فرهنگ آن دو را به هم نزدیک می‌کند. وی افزود در نهضت جمع آوری فرهنگ عامه شریف ترین مردم ما یعنی معلمان نقش اساسی داشتند. مرکز مردم شناسی ایران وسپس پژوهشکده مردم شناسی صدها کتاب در معرفی فرهنگ مردم ایران منتشر ساختند. مردم شناسی ایران و مردم شناسان کشورمان در طی قرن گذشته یکی از حافظان اصلی فرهنگ ما به عنوان ثروت اصلی مان بوده است و مانع از فراموشی آن شده است.

رییس گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران:

موانع جهانی شدن انسان شناسی/مردم شناسی ایران

 مهرداد عربستانی عضو هیئت علمی و رییس گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، گفت وقتی ما از جایگاه انسان شناسی ایران در جهان سخن می‌گوییم این به این معناست که علم و دانش ملل باید با هم ترکیب شود و ادبیاتی واحد را با همه تنوع خود شکل بخشد. این بدان معنا است که دانش آکادمیک در ورای مرزهای ملی و سیاسی وجود دارد. وی افزود لازمه تعامل با مردم شناسان جهان داشتن یک زبان مشترک است و  بدون این زبان مشترک تعاملی رخ نخواهد داد.  این  

 در بستر علم است که امروزه بیشتر این زبان انگلیسی است که تبدیل به زبان علم و زبان میانجی شده است. Lingua Franca لینگوا فرانکوا

..بر این مبنا  زبان واسط نیاز اصلی و مبنای هر گونه تعامل علمی در سطج جهان است. آشنایی با این زبان ضرورت اصلی حضور ما در شکل گیری جهانی علم مردم شناسی و تاثیرگذاری بر ادبیات آن است. با مروری بر تاریخ مردم شناسی ایران متوجه می شویم که حضور بین المللی و تعامل ما با سایر انواع مردم شناسی در جهان با نادر افشار نادری شروع می شود . او در نشست های بین المللی شرکت کرد و تجربیات خود را با سایر انسان شناسان به اشتراک گذاشت. بعضی از این آثار او منتشر شده و بعضی منتشر نشده است.

در خصوص  جایگاه انسان شناسی ایرانی در جهان خب باید گفت در حدی که باید باشد نیست و  بسیاری از حوزه هایی که درباره ایران تحقیق شده و به زبان های انگلیسی و..منتشر شده  از سوی انسان شناسان غیر ایرانی بوده است که این آثار  منبع شناخت در مورد انسان شناسی ایران و فرهنگ و جامعه ایرانی است. انتظار  بوده  است که آثار خود مردم شناسان ایرانی در داخل کشور منبع شناخت فرهنگ ایرانی باشد که تا حد زیادی این طور نیست. البته مردم شناسان ایران بخصوص نسل جدیدتر جایگاه خودشان را در پلتفرم‌های بین المللی باز می‌کنند اما باز می توان گفت جایگاهی را که باید داشته باشیم نداریم. تلاش های یاد شده هم بیشتر فردی و شخصی است. موانع این حضور از یکسو به نظام آموزشی ما و مهارت و تسلط ما در استفاده از زبان خارجی  مربوط است. نظام آموزشی ما این مهارت را جدی نمی گیرد و این مهارت ضرورت تحصیل نمی شود و این توانمندی هم در دانشجویان کمتر ایجاد می شود. سیستم دانشگاهی ما هم فعالیت های بین المللی را تشویق نمی کند. معیارهای امتیاز برای بسیاری از کارهای بین المللی در  دانشگاه یا پژوهشگاه وجود ندارد و تشویق لازم ایجاد نمی شود. خب اعضای هیئت علمی هم در این وقت و زمینه انرژی زیادی نمی گذارند. حتی انتشار به زبان های خارجی در دانشگاه ما (دانشکده علوم اجتماعی) جز ضروریات ارتقا نیست. حضور بین المللی در کنفرانس ها و پروژه های مشترک امتیازچندانی ندارد یا امتیاز کمی دارد. از سوی دیگر روابط حسنه با کشورهای جهان هم لازمه شکل گیری دیپلماسی علمی است. در شرایط تنش سیاسی حساب دانشگاه از ساختار سیاسی کشورها جدا نمی شود و تعامل علمی بسیار سخت است. در این موارد گاه حتی نگاهی مشکوک وجود دارد. بعضا گاه سفارتخانه خارجی ویزا صادر نمی کند. اما مهم است که نباید به تعامل علمی با جهان به چشم تردید و یا سوظن نگاه کرد چرا که این امر مانع از حضور ایرانیان در شکل بخشیدن به زبان و ادبیات علم از جمله مردم شناسی در جهان می‌شود.

البته وضعیت تسلط به زبان خارجی تغییر کرده و در سال های اخیر بهتر شده است. البته مساله مهاجرت نخبگان هم معضل دیگری است که در جای خود باید به آن پرداخت. در حال حاضر فقدان یک چشم انداز رو به رشد انگیزه حضور در عرصه بین المللی را کاسته است.

عباس قنبری عدیوی: 

لزوم بازنگری در تاریخ و فراز و فرود همه رشته های علوم انسانی

عباس قنبری عدیوی رییس بنیاد ایران شناسی شعبه چهارمحال و بختیاری ، محقق فرهنگ عامه و ایران شناس لزوم بازنگری در تاریخ و فراز و فرود همه رشته های علوم انسانی را در قرن شمسی گذشته لازم دانست. وی گفت هر نشست باید فرصتی برای معرفی گنجیه آداب و رسوم و سنت های ما دز سطح ملی و جهانی باشد. وی گفت هنوز بخش قابل توجهی از فرهنگ اقوام ایرانی در جهان شناخته شده نیست حال این که این فرهنگ می‌تواند به حل مشکلات در جهان امروز کمک کند. وی افزود باید از  زبان و ترجمه خوب استفاده کنیم و نهضت ترجمه آثار مردم شناختی و ایران شناسی و فرهنگ عامه خود از فارسی به انگلیسی را آغاز کنیم. شاید اگر این اتفاق می افتاد تصویر فدرتمند تری از علم فرهنگ و توانایی های فرهنگی و تمدنی مان و به جهان نشان داده  و دانش بیشتری را انعکاس می دادیم. وی گفت من برای مثال می خواهم امروز به بازی ها اشاره کنم. من درباره بازی های کودکان و نوجوانان خوزستان چهار محال و بختیاری، کهگولیه و بویر احمد و بخش بختیاری نشین خوزستان و اصفهان کار کرده ام. این بازی ها هیچ یک فردی و به تنهایی اجرا نمی شود و برخلاف بازی های مدرن مبتنی بر سرگرمی تک نفره نیست. این بازی هاآداب با هم بودن و همگرایی است. در گنجیه میراث ناملموس ما بازی هرگز بعد تک نفره ندارد.وی ادامه داد من  110 بازی بختیاری را گردآوری کرده و مورد مطالعه قرار دادم. ویژگی همه این بازی ها گروه گرایی و جمع گرایی بود. نونهالان و سالخورده ها زن و مرد، پیر و جوان و همه گروه های شهری روستایی با هم بازی می کردند. ترویج همگرایی  از طریق این بازی ها ممکن است که در کنش های اجتماعی ما خیلی جایش خالی است. امروزه کودکان به بازی های تک نفره در گوشی های خود مشغول اند و این مانع از رشد فرهنگ همگرایی است. در بازی های محلی همه عناصر مورد استفاده در طبیعت وجود دارد. بچه ها با عناصر طبیعت بازی می کنند و با محیط زیست خود آشنا می شوند. در این بازی های پسرانه و دخترانه و...همه با هم در فضایی سالم به بازی مشغول اند. تحقیر و باخت در این بازی ها نیست. این بازی ها همه  آموزه و تجربه است.  آموزه همگرایی شاخص هویتی این بازی ها است. ما باید این بازی ها را به رسانه و انواع پلاتفرم ها گسترش دهیم و حالت جمعی آن را حفظ کنیم.

سمیه کریمی عضو هیئت علمی انسان شناس پژوهشکده مطالعات علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:

خوانش انسان شناختی از توسعه حلقه مفقوده قرن شمسی قبل

 سمیه کریمی انسان شناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت بزرگترین مشکل شاید در قرنی که گذشت حضور کم رنگ مردم شناسی در تعریف برنامه های توسعه پایدار بود. این امر هم در حضور کم رنگ مردم شناسان ایران در مسائل توسعه و هم در عدم توجه سیاستگذاران به جایگاه کاربردی این رشته و نتایج پژوهش های آن بوده است. ما به خوانشی انسان شناختی/مردم شناختی در مورد توسعه نیاز داریم تا فرایندها و برنامه های توسعه در ایران با بافت بومی کشور هماهنگ باشد. در عین حال قرن گذشته قرن شکاف های قابل تامل میان افق های مختلف در فرهنگ ایران بود که این گسست افق ها با تنش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در یکصد سال اخیر همراه بوده است و مردم شناسی می تواند از شکاف این افق ها کم کرده و آنها را به عنوان علم شناخت فرهنگ و پرهیز از قوم مداری به یکدیگر نزدیک کند. مردم شناسی علم گفت و گو است و گفت و گو تنها راهی است که ما برای کاهش تنش ها و فاصله ها داریم. در قرن شمسی جدید ما نیاز جدی به توسعه ابعاد پسااستعماری علم مردم شناسی در ایران داریم  و باید در توسعه و غنای مردم شناسی/انسان شناسی پسا استمعاری هم نقش افزون تری در سطج جهان بازی کنیم. جهان ما یهنی دنیای قرن بیست و یکم به شدت به برابری و عدالت و دوری از قوم مداری و نژادپرستی نیاز دارد.

حسین میرزایی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و انسان شناس:

 «مردم‌شناسی فوری ایرانی، ضرورتی برای پاسداشت فرهنگ انسان»

حسین میرزایی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و انسان شناس در این نشست گفت:یکی از برنامه‌های مهم در حوزه مردم‌شناسی، حفظ و پاسداشت میراث اجتماعی گذشتگان و سنت‌های فرهنگی پیشینیان و در عین حال، انطباق آن‌ها با وضعیت اکنون جوامع است. در اکثر کشورهای صاحب سبک مردم‌شناسی که عمدتا دارای فرهنگ مکتوب ریشه‌دار هستند،  ثبت سنت‌ها،  آیین‌ها، تاریخ فرهنگی و شفاهی بر یک روال منطقی و نظام‌مند انجام شده و می‌شود و سازمان‌ها و نهادهای مختلف با وظایف مشخص به این امور می‌پردازند.

کشور ما،  ایران،  یکی از سرزمین‌های کهن، غنی و ریشه‌دارتمدن بشری است که میراث فرهنگی موجود درآن، چه در میراث ملموس و چه ناملموس، بخش مهمی از تاریخ زیست چند صد هزار ساله انسان را در جهان در خود جای داده است.  با وجود تلاش‌های قابل توجهی که تا کنون برای حفظ این میراث انجام شده،  اما همچنان بخش زیادی از این میراث، به ویژه میراث ناملموس ما در حال نابودی است. هر گوشه‌ای از این سرزمین، زنان و مردانی کهنسال  زندگی می‌کنند که شاید آخرین نسلی باشند که در سینه خود،  انباشتی از سنت‌ها،  فنون، هنرها، ادبیات و...  را دارند که محصول تجربه زیسته نسل‌های متمادی گذشته بوده، و با ازمیان رفتن آن‌ها، این میراث نیز از بین خواهد رفت. به نظر می‌رسد، حفظ و نگاهداری این میراث، یکی از مهم‌ترین وظایف نهاد مردم‌شناسی، چه در بخش دولتی، چه دانشگاهی  در ایران خواهد بود. این ثبت و ضبط‌ها، همان طور که تا کنون اثبات کرده،  می‌تواند جایگاه ایران را در انباشت میراث بشری بیش از پیش برجسته سازد و توجهات را بیش از گذشته به سوی این سرزمین فرهنگی به خود معطوف سازد. این امر نیازمند سیاست‌گذاری کلان کشور در این حوزه است تا با یک عزم جدی و هدفمند بتوان از نابودی  این میراث مهم انسانی جلوگیری کرد

سید قاسم حسنی مردم شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران:

رنج  انزوا در مردم شناسی ایرانی و لزوم حضور مردم شناسی ایرانی در تحلیل مسائل جهان

 سید قاسم حسنی مردم شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران در این نشست گفت:جایگاه مردم شناسی از زمانی که برایان اسپونر مقاله ای با عنوان انسان شناسی فرهنگی در ایران در مجله Expedition به سال 1971 نوشت به نظر می رسد هنوز جا و راه خود را در قرن بیست و یکم به آن معنا باز نکرده است و همچنان منزوی است..از همان اولین تک نگاری های مهم مردم شناسی مربوط به ایران که فردریک باث در سال 1961 در خصوص کوچ نشینان فارس جنوبی منتشر کرد تا کارهای بعدی ای که انسان شناسان بعد او انجام داده اند مردم شناسی ایران از انزوا رنج می برد. منتهی در آن زمان مفهوم انزوا به گروه های منزوی مرتبط بود که انسان شناسان غربی در جستجوی آن بودند تا مطالعات مردم شناسانه شان را انجام دهند. از آن زمان تاکنون چندین دهه می گذرد و نه از آن گروه های منزوی خبری است و نه این که انسان شناسی امروز به سوژه های منزوی در تعریف آن روز محدود مانده است. امروزه جایگاه انسان شناسی چنان گسترش یافته و افق های کاربردی پیدا کرده  است که به گفته اریک وولف انسان شناس فقید که زمانی گفته بود قرن بیست و یکم قرن انسان شناسی است اثبات شده است. با این حال مردم شناسی ایران همچنان داغ انزوا را بر پیشانی خود دارد.اما این انزوا به معنای درحاشیه ماندن است که از آن رنج می برد.همه آن مسایل و موضوعاتی که در گفتمان این علم در دانشگاه های مختلف دنیا در حال کار است و کتاب ها و مجلات متنوعی در جهان منتشر می گردد..مردم شناسی ایران همچنان وارد این گفتگوها نشده است. زمینه فرهنگی ایران پر از موضوعات و مسایلی است که در تعریف جدید  انسان شناسی امروزین مورد بررسی قرار می گیرد و با شعار چرا دنیا به انسان شناسان نیاز دارد در عرصه های کاربردی به شدت مورد استفاده قرار می گیرد و این رشته را از حوزه های آکادمیک به عرصه های عملی و زندگی روزمره به رویکرد عملکردی وارد کرده است و بسیاری از سازمان های ملی و بین المللی را وادار کرده تا از این رشته برای تغییراتی که به طور قصدمند انجام می دهند مدد گیرند. به هر حال مردم/انسان شناسی ایران برای این که از این انزوا و در حاشیه ماندگی بیرون آید لازم است که خود را درگیر ارتباط با این گفتمان علمی در جهان سازد و هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی توسعه یابد.

علیرضا حسن زاده:

 لزوم تالیف و تدوین منشور تنوع فرهنگی و همبستگی ملی در ایران

در پایان این نشست علیرضا حسن زاده عضو هیئت علمی پژوهشکده مردم شناسی نخست به مرور جایگاه مردم شناسی ایران در قرن شمسی گذشته پرداخت و  گفت:مردم شناسی از دل گفتمان انقلاب مشروطه و در تلاش روشنفکرانی که سعی در احیای هویت ایرانی داشتند زاده شد. از این رو شروع شکل گیری مردم شناسی ایران را نخست باید بیرون از دایره گفتمان های دولتی و رسمی و ساختار دانشگاهی و پژوهشگاهی و در بازنمایی فرهنگ مردم ایران توسط روشنفکران این دوره جست و جو نمود. مردم شناسی ایران با چندصدایی شدن فرهنگ و تفسیر آن همزاد است و خیزشش در دوره مشروطه در برابر فرهنگ رسمی و نشان دادن زوایای غیررسمی فرهنگ ایرانی بوده است. سپس در سال 1315 با نقش فروغی، رشید یاسمی و ویلیام هاز ما با موسسه ای شدن این رشته در موزه مردم شناسی ایران به عنوان یک دپارتمان پژوهشی مواجه می شویم. در سال 1337 مردم شناسی در موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران با نقش غلامحسین صدیقی، محمود روح الامینی، احسان نراقی و نادر افشار نادری شکل دانشگاهی به خود گرفت از این حیث مردم شناسی پژوهشگاهی بر مردم شناسی دانشگاهی در ایران مقدم است. در این دوره مردم شناسی از یکسو به عنوان یک شاخه از علوم میراثی چون اسطوره شناسی، زبان و فرهنگ ایران باستان، باستان شناسی و ...به بازنمایی هویت ملی در فضای عمومی پرداخت و به پویایی و بازتعریف گفتمان هویت یاری رساند  و از سوی دیگر، نگاهی انتقادی به موضوعاتی چون فاصله مرکز-حاشیه، فقر روستایی، مساله توسعه پایدار و غیره داشت و برخلاف ادبیات و گفتمان جامعه شناسی در ایران اسیر سیطره نگاه مارکسیستی نبود. در این دوره موزه مردم شناسی و موزه های سیار مردم شناسی مطرح  و راه اندازی می شود. همکاری با مردم شناسان خارجی نیز در این دوره بسیار گسترده است. البته در این دوره انجوی شیرازی با تمرکز بر مطالعات فولکلور مرزهای میان این رشته و رشته مردم شناسی را تا حدی برجسته ساخت.  البته باید از نقش ناتل خانلری در بنیاد فرهنگ ایران نیز در این دوره یاد کرد. پس از انقلاب مطالعات مردم شناسی ایران بعد ملی و درون خانگی گرفت و بیشترین مطالعات از سوی مردم شناسان ایرانی و نه خارجی در درون مرزهای ایران انجام شد. در این دوره مردم شناسی ایران به حوزه های جدیدی چون مردم شناسی فاجعه، ورزش، بصری،  زنان و غیره پراخت. ظهور انسان شناسان زن در ایران نیز در این دوره قابل تامل و برجسته است و صدای زنان مردم شناس در ایران نیز شنیده شد. محمد میرشکرایی توانست سنت مرکز مردم شناسی را در پژوهشکده مردم شناسی حفظ نماید و هر یک از دانشگاه های کشور نماینده ای جدی در رشد مردم شناسی ایران داشتند: ناصر فکوهی، مرتضی فرهادی، علی بلوکباشی، سهیلا شهشهانی، نعمت الله فاضلی و...در این دوره با ترجمه بسیار بیشتر کتاب های مردم شناسی  در مقایسه با دوره قبل رو به رو هستیم و تالیف کتاب و مقاله از سوی مردم شناسان ایرانی به زبان های دیگر به ویژه انگلیسی رخ داده است. در این دوره مردم شناسان ایرانی کوشیدند نظریه هایی برای شناخت فرهنگ ایرانی تولید نمایند. نسل جدیدی از انسان شناسان ایرانی نیز در این دوره ظاهر شده اند. در این دوره مطالعات بینا رشته ای بیشتری انجام شد و نیز رشته های دیگر به روش و رویکرد مردم شناسی توجه نشان داده و از آن بهره بردند. در این دوره فعالترین نهادها و مراکز دانشگاهی و پژوهشگاهی در حوزه مطالعات مردم شناسی و تولید و انتشار کتاب شامل پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، انجمن انسان شناسی ایران، گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، گروه علوم اجتماعی و مردم شناسی دانشگاه مازندران، ناشرانی چون نی، افکار، دفتر پژوهش های فرهنگی، ثالث و جاوید . ...بوده اند. البته در حوزه مطالعات فولکلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه صدا و سیما، دانشنامه بزرگ اسلامی و ..نیز نقشی مهم داشته اند. مردم شناسی ایران به ویژه در رویکرد میراثی آن در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به مفهوم میراث ناملموس گرایش یافت و مدیر نخستین عنصر میراث ناملموس ثبت شده در فهرست یونسکو یعنی نوروز رییس اسبق این پژوهشکده یعنی محمد میرشکرایی بود. اعضای پژوهشکده مردم شناسی در ثبت سه عنصر دیگر (دو تار بهروز وجدانی، صنعت ابریشم بابک صدیقی، یلدا شبان میرشکرایی) مشارکت داشته و سه پرونده دیگر هم از سوی این پژوهشکده و اعضای آن تهیه شده و در یونسکو در نوبت بررسی است. او افزود: قدیمی ترین و تنها نهاد پژوهشگاهی مردم شناسی که میراث دار مرکز مردم شناسی بوده است در سطح کشور پژوهشکده مردم شناسی است. تلاش های فردی مردم شناسان ایرانی در این دوره منجر به انجام نخستین مطالعات در کشورهای دیگر غیر از ایران چون هند، اندونزی، ترکیه، فرانسه، افغانستان، آلمان و...شد که یاد آور مطالعات بیرونی در خارج از زادگاه و وطن خود در هند است. انسان شناسانی چون مهرداد عربستانی، جبار رحمانی، سمیه کریمی، حسین میرزایی، میترا اسفاری، علیرضا حسن زاده و....از شمار این انسان شناسان ایرانی هستند که در کشورهایی بیرون از ایران مطالعه میدانی داشته اند. وی سپس به نقد ضعف های رشته مردم شناسی در این دوره (قرن شمسی گذشته) پرداخت و گفت:

متاسفانه تا این زمان موزه های مردم شناسی از نظر فرم، محتوا، فضا، و طبقه بندی دچار آشفتگی بوده اند و چالش بزرگ ما آن است که برخلاف کشورهای قدیمی دیگر چون ژاپن، چین، هند و...ایران فاقد موره ملی مردم شناسی یا موزه مادر مردم شناسی است. بنابراین در قرن شمسی جدید می باید زمینه ای برای تاسیس موزه ملی مردم شناسی فراهم آید و موزه‌های مردم شناسی محلی و دیگر سازماندهی علمی شوند.

پژوهشکده مردم شناسی از سال 1393 در صدد تدوین و تهیه منشور تنوع فرهنگی و همبستگی ملی بوده و همایش هایی را هم با همین مضمون برگزار کرده است و متاسفانه به دلیل کمبودهای جدی مالی امکان انجام این کار را نیافته است.  با توجه به اهمیت همبستگی ملی در ایران لازم است منشور تنوع فرهنگی و همبستگی ملی در ایران به ویژه از نگاه مردم شناختی تدوین و تولید شود و نشان دهد که اقوام ایرانی در عین تنوع دارای وحدت و ریشه‌ فرهنگی واحدند و همگرایی آنان و یکپارچگی کشور ما خلل ناپذیر است.

متاسفانه در حال حاضر هیچ مرکز آموزشی در حوزه علوم میراثی وجود ندارد، و تنها مرکز هم که متعلق به وزارت میراث فرهنگی و گردشگری بود چند سال پیش منحل شد. به این دلیل ما با کمبود نیروی انسانی در حوزه های علوم میراثی مواجه هستیم. در حوزه آموزش در رشته مردم شناسی هم با مساله بحران آموزش و کیفیت پایین آن در دانشگاه ها رو به رو هستیم و اغلب کسانی که این رشته را تدریس می کنند خود این رشته را نخوانده اند. مشکل دیگر آن است که رویکرد مردم شناسی در پژوهشگاه میراث فرهنگی بر پایه علوم میراثی است که با رویکردهای موجود در دانشگاه ها متفاوت است.  نگرانی دیگر برای قرن شمسی جدید شایعاتی است که هر بار در مورد منحل شدن تنها پژوهشگاه علوم میراثی کشور به گوش می خورد. یکبار برای همیشه باید به این شایعات پایان داده شود.

 اطلس مردم نگاری سرزمین نیز که آرزوی هفتاد ساله مردم شناسان ایران به ویژه مرکز مردم شناسی -پژوهشکده مردم شناسی در ایران بوده به دلیل فقدان اعتبار مالی تاکنون موفق به ورود به مرحله نمایش داده ها (خروجی قایل مشاهده) و گسترش بارگذاری اطلاعات نشده است. لازم است نه فقط مردم شناسی که تمام رشته های علوم میراثی جایگاهی مهمتر در اقتصاد پژوهش کشور پیدا کنند و فقدان اعتبار مالی باعث توقف کار آنها در انجام وظایف شان نشود. با وجود کاهش بسیار شدید اعتبارات پژوهشی و نزول جایگاه علوم میراثی در اقتصاد پژوهش کشور، پژوهشکده مردم شناسی از سال 1397 استفاده از نرم افزار اطلس مردم نگاری را که زیر نظر این پژوهشکده تهیه شده فعال کرده است و تاکنون 18 هزار مدخل در آن بارگذاری شده است.

یکی از حوزه های مهم دیگر که در قرن شمسی جدید باید به آن پرداخت تولید و تالیف دانشنامه های مردم شناسی است که تاکنون چندان قدرتمند و تحلیلی نبوده است. در این زمینه نه دانشنامه ای ترجمه شده و نه دانشنامه  تالیف شده وجود ندارد. وضع مطالعات فولکلور با توجه به فعالیت های ارزشمند استاد بلوکباشی و دکتر قنواتی در دانشنامه بزرگ اسلامی بهتر از مردم شناسی و کارهای ارزشمندی آنجا انجام شده است. البته پژوهشکده مردم شناسی چند دانشنامه موضوعی (فرهنگ آیین های ایرانی 1 جلد، دانشنامه تصویری آیین های ایرانی 2 جلد، دانشنامه مردم شناختب اقوام ایرانی 1 جلد) تولید کرده است.

تدوین برنامه های پژهشی به منظور تعریف راهکارهای حفظ و معرفی و پاسداری از میراث نامملوس از وظایف دیگر مردم شناسان در قرن شمسی جدید است. این امر به ویژه شامل میراث ناملموس در خطر می‌شود. در عین حال مردم شناسی می تواند در قالب دیپلماسی میراثی پل وصل ایران با سایر کشورها به ویژه حوزه ایران فرهنگی باشد.

مردم شناسی ایران تلاشی بس بزرگ در طی یک قرن گذشته به منظور خودآگاهانه کردن فرهنگ ملی و محلی ایران داشته است و اما هنوز فوبیاهایی در فرهنگ ایران و برخی از گروه های آن و نیز فضای عمومی وجود دارد که مردم شناسی به عنوان علم شناخت فرهنگ می تواند به رفع آن از طریق تحلیلیش کمک کند. این فوبیاها منجر به گسست افق‌های فرهنگی در جامعه می‌شود.

وی در پایان افزود: با توجه به این که ایران سرزمینی بوده که همواره در معرض مخاطران طبیعی چون زلزله، خشکسالی، و مخاطرات انسانی چون همه گیری ها، جنگ،  تصادفات جاده ای، آلودگی های زیست محیطی، قرار داشته و از سوی دیگر تغییرات اقلیمی مساله امروز دنیا است می باید مردم شناسی فاجعه به صورت یک دپارتمان در یکی از دانشگاه ها و یا پژوهشگاه های کشور تاسیس شود و دامنه این مطالعات گسترش یابد.